به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، حسین جابری انصاری در بخش سوم و پایانی گفت وگوی خود با ایرنا به مواردی چون جایگاه مردم در ایرنا، چشم انداز دفاتر خارجی این خبرگزاری، جایگاه پیشکسوتان این رسانه در نگاه مدیرعامل و برنامه تغییر ساختمان خبرگزاری جمهوری اسلامی میپردازد.
ایرنا: در مورد استانها چه برنامه و سیاستهایی را در دستور کار دارید؟
در ارتباط با استانها، ذیل رویکردهایی که اشاره کردم، سیاستهایی را بهعنوان سیاستهای کلان درنظر گرفته ایم. اینها، سیاستهای اساسی سازمان در دوره مدیریتی فعلی است. اولین سیاست ما که برگرفته از واقعیت است، این است که ایران فقط تهران نیست.
من معتقد هستم از آسیبهای رسانهها , حکمرانی ما این است که بیش از اندازه، ایران را برابر با تهران تلقی کردهایم. ولو این را نگوییم در عمل اینگونه اقدام کردهایم. ایران فقط تهران نیست. ایران متعلق به سراسر ایران است و حتی شامل ایرانیانی است که هر یک به دلایل، توجیهات یا بر اساس ضرورتهایی، در نقاط مختلف جهان پراکنده شدهاند. ایران حتی تا دوردستها هم ایران است و هر جایی ایرانی هست باید در شمول توجه و تمرکز و اولویتهای خبرگزاری باشد. بنابراین، نگاه فراتر از تهران باید مبنای کار ما باشد.
سیاست دوم، بازهم بر بستر یک واقعیت مهم دیگر، این است که مسائل ایران فقط مسائل سیاسی نیست. از جمله آسیبهای دیگر حکمرانی ما و رسانههای رسمی ما این است که بهشدت سیاستزده هستند. همه چیز، انگار مسائل سیاسی و دعواهای سیاسی و دعواهای رجال سیاست مرکزنشین و پایتختنشین است.
تصور نمیکنید اندکی در این زمینه اغراق میشود؟
این همه که میگویم، طبیعتا مقداری اغراق در آن هست. منظورم این است که عمده تمرکزها و عمده توجهها و عمده خروجیها بر این است. حال آنکه، واقعا نگاهمان باید به معنای دقیق کلمه، وسیع باشد، نه به این معنا که بگوییم سرویسهای مختلف و گروههای مختلف خبری در ایرنا وجود دارد. بله، ایرنا گروههای خبری مختلفی دارد اما آیا اولویت خروجی آن، تیترهای یک آن، تمرکزها و گزارشهای اساسی آن، تنوع دارد؟! آیا این تولیدات و گزارش ها به صورت متناسب پخش شده است؟ آیا همین نگاه فراگیر را دارد یا بیشتر سیاستزده است؟!
معتقدم هر چه بیشتر باید از سیاستزدگی فاصله بگیریم و به مسائل، زیستبوم، محیط زیست، فرهنگ، تاریخ، جامعه، نیازهای مختلف و مسائل داخلی و خارجی ایران و... همه اینها توجه کنیم.
درهای خبرگزاری باید به روی مردم و نخبگان غیررسمی باز باشد
اصل سوم سیاست کلان ما این است که ایرنا فقط متعلق به مقامها و نهادهای رسمی کشور نیست. ایرنا متعلق به مردم ایران است. به همین دلیل، درهای خبرگزاری باید به روی نخبگان غیر رسمی هم باز باشد. صدای استادان دانشگاه، نویسندگان، روشنفکران، هنرمندان، شخصیتهای مختلف سیاسی و اجتماعی، مقامهای سابق، احزاب و گروههای سیاسی، سازمانهای مردمنهاد، همه اینها در چارچوب قانون و در قاب امنیت ملی و منافع ملی باید در ایرنا بازتاب پیدا کند و درهای خبرگزاری در تهران و شهرستانها به روی اقشار مختلف مردم، نخبگان و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی باز باشد. این نگاه در واقع در صدر سیاستهای اجرایی ما است.
ایران در خلا زندگی نمیکند
سیاست اساسی چهارم ما این است که ایران در خلاء زندگی نمیکند بلکه محیط پیرامونی و محیط جهانی دارد. توجه به مسائل ایران در جهان، تحولات جهانی، نیازها و اقتضائات زندگی و زیست در این جهان بهم پیوسته باید در صدر اولویتها و سیاستهای خبرگزاری جمهوری اسلامی باشد.
در زمینه فعالیت خبری در خارج، چشم اندازی جاه طلبانه داریم
با این نگاه، آیا برای توسعه دفترهای خارجی ایرنا هم برنامهای دارید؟
ممنون از سوال مهمی که مطرح کردید. واقعیت این است که خبرگزاری در دورههای مدیریتی گذشته یعنی تا حدود ربع قرن پیش، بیش از ۳۰ دفتر نمایندگی فعال در خارج از کشور داشت، همانند شبکه گسترده داخل کشور که در ۳۱ مرکز استانی و در ۵۷ شهر خارج از تهران وجود دارد.
در آن دوران، ایرنا در خارج از کشور هم در مناطق مختلف جغرافیایی تا حدود سی دفتر نمایندگی داشته و خبرنگاران فعالی در حوزههای مختلف فعالیت میکردند. به مرور زمان، هم به دلیل نوع نگاههای مدیریتی، هم بهویژه بهدلیل بحرانهای مالی و بودجهای سازمان، تغییر اولویتها و روزمرگی که اشاره کردم، نیازهای فوری فوتی خبری که باید در داخل برآورده شود و همان نگاهی که کار ما را روابط عمومی میداند که ۲۴ ساعته باید بدویم و بگوییم ما خوب هستیم، همه اینها، اولویتها و نگاههای فراگیر ایرنا را به مرور و ناخواسته تضعیف کرده است.
حتی نمیتوان گفت مدیران ارشد سازمان، عامدانه به این سمت رفتند. یعنی در سیل حوادث و رویدادها بهویژه روزمرگی و نیازهای روزمره خبری، اولویتهای درون کشوری و آن دعوای مفرط و سیاستزدگی مفرط و عوارض پایتخت نشینی، اینها همه در عملکرد سازمان از جمله هم در حوزه داخل کشور و استانها و شهرستانها وهم در عرصه خارج از کشور بسترهایی را فراهم کرده که با تاثیرپذیری از بحرانهای ارزی و مالی، نتایج تاسف بار امروز را به همراه آورده است.
زمانی که من مدیریتم را در مهرماه امسال در ایرنا آغاز کردم، تنها سه خبرنگار اعزامی از مرکز در خارج از کشور داشتیم که یکی از آنها هم اخیرا به دلایل خانوادگی برگشته و جایگزین او هنوز تعیین نشده است. در این حوزه هم یک افق و چشم انداز جاه طلبانه داریم که باید دوباره به سمت گستردگی فعالیت در خارج از کشور برویم اما با ایدههای نوین و ابتکاری. نه اینکه واحدهای اداری در خارج از کشور درست کنیم و بودجه سنگینی را بر گرده سازمان بگذاریم که تامین آن در شرایط فعلی کشور اصلا ممکن نیست.
ما با نگاههای ابتکاری به دنبال این موضوع هستیم و روی طرحی کار میکنیم که بر اساس آن، مناطق خبری و تیمهای خبری در چند نقطه جهان - پنج یا شش نقطه - هاب خبری ایرنا در خارج از کشور شوند. این برنامهای است که در بستر امکانات محدودی که فعلا وجود دارد، در دستور کار ما است و ویژگیهایی دارد؛ اولا، ترکیب آن اصلا نباید کارمندی باشد، حال که یک رئیس میخواهیم بفرستیم و بودجههای کلان و پرداختهای کلان؛ نه. اگر برای این کار، خبرنگاری از مرکز اعزام میشود، باید خبرنگاری زبده، توانمند و دارای امکان زبانی و ارتباطی باشد و تواناییهای واقعی رسانهای داشته باشد.
ما کارمند در خارج از کشور نمیخواهیم. در داخل هم در حوزه خبر، کارمند نمیخواهیم. کارمندی در حوزه پشتیبانی طبیعی است، در حوزه فنی هم کارمند و کارشناس باید کار کند و نقش آنها در پشتیبانی از خبر بسیار مهم است چون تا آنها نباشند، کار خبر هم انجام نمیشود و میلنگد. اما حوزه خبر، جای روزنامه نگاران و خبرنگاران است، جای کارمندان و دیوانسالاران نیست. در خارج از کشور به طریق اولی، چنین است چون هزینههای آن بسیار بالاتر است و تصاعدی بالا میرود. بنابراین، نگاهمان به دفاتر خارج از کشور به معنای اداره و کارمندسرا نیست. نه، بودجه سازمان اجازه میدهد که چنین کاری کنیم و نه تحولات ارتباطی و رسانهای که اتفاق افتاده است، اصلا جایی برای این کارها و برای این کارمندسراها گذاشته است.
طرح ما برای مناطق خبری در قالب ابتکارات جدید اجرا میشود و جذب نیرو که بخش ضروری آن است، حتی از میان ایرانیان شاغل، ساکن یا مشغول به تحصیل در خارج از کشور یا روزنامه نگارانی که در خارج هستند و به کشور، دولت و ملت ایران وفادار هستند، صورت خواهد گرفت و ما از این ظرفیتها در محل در قالب مناطق خبری چندگانه استفاده خواهیم کرد.
این طرح البته یک طرح خام اولیه و بین بخشی در سازمان است که در حال کار روی آن هستیم و امیدواریم بتوانیم با همه محدودیتهایی که وجود دارد، در قالب طرحهای ابتکاری و طرح مناطق خبری، دوباره شاهد فعالیت جدیتر خبرگزاری و تاثیرگذاری آن در خارج از کشور هم باشیم.
در حوزه برون مرزی که پوشش اخبار ایرنا به زبانهای خارجی را در بر میگیرد، چه تدابیر و برنامههایی دارید؟
در این حوزه، برنامههایی الآن در داخل کشور تولید میکنیم و حرکتی به سمت برنامههای تصویری و تلویزیونی انجام دادهایم. بنا داریم برنامههای خاصی به زبان انگلیسی و زبان عربی در این چارچوب تولید کنیم که طراحیها و صحبتهای اولیه آن انجام شده است.
امیدوارم بهزودی حداقل یک برنامه به زبان عربی و یک برنامه به زبان انگلیسی برای مخاطبان خارج از کشور، مخاطبان منطقه و جهان داشته باشیم که هسته کانونی و اولیه حرکت ایرنا با توجه به بیرون باشد و تخته پرشی برای اقدامات و حرکتهای بزرگتر شود.
طرح مناطق خبری هم در واقع، حلقههایی است که با اقدامهایی که در داخل انجام میشود و آن طرح که برای بیرون نهایی خواهد شد، بههم پیوست میشوند تا در عرصه خارجی هم انشاءالله شاهد تحولاتی در ایرنا باشیم.
دیدار با آنهایی که ایرنا را ایرنا کردند
شما در ماه های اخیر دیدارهای متعددی از استانها داشته اید. هدف این سفرها چیست؟
در ذیل آن نگاه فراگیر که شرح دادم، دیدار از استانها را هم در اولویت برنامههایم گذاشته ام. البته، دو ماه اول واقعا فرصت نداشتم تکان بخورم و از تهران به جایی بروم اما در دو ماه و اندی اخیر ، از میان ۳۱ مرکز استانی، به توفیق الهی توانستم از ۱۰ مرکز دیدار داشته باشم. در هر استان البته یک روز بیشتر فرصت پیدا نمیکنیم که بمانیم. صبح تا شب در آنجا برنامههای پی در پی داریم.
دیدارهای مفصل چند ساعته با همکاران شاغل و بازنشسته داریم. هر جایی رفتیم، از مدیران خواستیم بازنشستگان ایرنا را هم به دفتر دعوت کنند تا به خانه خودشان، دفتر خودشان و جایی که سالها و دههها در آن خدمت و کار کردند، بیایند. در واقع، آنها بودند که از گوشت و پوست و استخوان و از جان خود مایه گذاشتند و ایرنا را ایرنا کردند.
در این دیدارهای مفصل با همکاران و بازنشستگان با همان نگاه مسئله شناسانه، مسائل ایرنا را مرور میکنیم تا نگاهمان فقط نگاه تهرانمحور نباشد و از مدیران تهران و همکاران تهران فقط نشنویم. مسائل همکارانمان در سراسر کشور و مراکز و دفترهایمان در سراسر کشور را هم بشنویم و از نزدیک با هم گفتوگو کنیم؛ گفتوگوی چهره به چهره.
از همه این سفرهای استانی بسیار آموختهام. اینکه با قاطعیت می گویم بهترین نیروها هنوز در ایرنا هستند، اینها را من فقط در تهران نیافتهام بلکه در شهرستانها هم دیدهام، تا دوردستترین نقاط هم دیدهام. حتی همکاران برخی دفترهای شهرستانی ما که واقعا در نقاط مرزی هستند، آنها را هم به نشستهای مراکز استان دعوت میکنیم. معمولا آنها هم میآیند، مینشینند و با همدیگر حرف میزنیم. این را به عینه دیدهام که ایرنا بسیاری از نیروهای توانمند و خبرنگار بهمعنای واقعی کلمه را در سراسر کشور دارد. با آنها مفصل گفتوگو میکنیم و با مقامهای استانی در حوزههای مختلف هم دیدار میکنیم . در این دیدارها، سعی میکنیم پرچم ایرنا را بلند کنیم و زنده بودن حیات ایرنا و تاثیرگذاری آن را مرور کنیم.
اینها، مجموعه دیدارهای فشردهای است که صبح تا عصر در هر استان با همکاران و مقامها صورت میگیرد و دیدارهایی در بستر اجتماعی هر یک از شهرها انجام میشود. شناخت از نزدیک ظرفیتهای ملی گسترده کشور، دادن دستورالعملهای شفاهی مستقیم به مدیران و همکارانمان و تبادل نظر نزدیک با آنها.
در واقع، میخواهم بگویم که این حرفها را در تهران ننشستیم که بگوییم مثلا ایران فقط تهران نیست. نه، این را از باب انا رب الابلی می گویم که چون فعلا فرصت خدمت در این مجموعه را دارم، تلاش میکنم به همه حرفهایی که میزنم، وفادارانه و صادقانه در عرصه عمل پیش بروم و کارهایی را انجام میدهیم.
خط قرمز من بی احترامی به بازنشستگان و پیشکسوتان ایرناست
در صحبتهایتان به همکاران بازنشسته سازمان اشاره کردید. چه نگاهی نسبت به آنها دارید؟
موضوع بازنشستگان هم متاسفانه از آسیبهای عمومی حکمرانی ما است. به قول شاعر از دل برود هر آنکه از دیده برفت. متاسفانه، هر نیرویی که در سازمان کار میکند، به محض این که بازنشسته میشود، در نوع نگاههای مدیریتی ما به کالعدم یعنی همچون نیستی و نبودی تبدیل میشود. انگار اصلا وجود نداشته و ندارد. در حالی که هر چه در ایرنا هست، اگر نامی داریم، اگر پرچمی داریم، اگر اعتبار گذشتهای داریم، اگر هر چیزی در این لحظه و در این اکنون داریم، بدون این سرمایه انسانی و بدون این نیروهایی که سالها، سی سال، گاهی برخی ۳۵ سال، کمتریا بیشتر از جان خودشان مایه گذاشتند، بدست نمیآمد.
برخی از همکاران بازنشسته که در دیدارهای استانی با همسرانشان به خبرگزاری آمدند، وصف میکردند که ما در ماموریت ها و یا مسئولیت ها، بخاطر مشغله کاری خبری بسیاری از اوقات ساعت ۱۲ شب و یک بامداد به خانه می رسیدیم و همسر ما تا ساعت ۱ بامداد با چای دم کرده منتظر ما بود که خصلت زنان عزیز ایرانی است. واقعا این در ذهن من بود ولی این را در ذهن من زندهتر کرد که وقتی ایرنا میگوییم، ایرنا شامل همه ایرناییهایی است که در ایرنا در دهههای گذشته کار کردند و شامل همه ایرناییهایی است که الآن کار میکنند. نه فقط این، خانوادههای ایرناییهای شاغل، همسران و فرزندانشان و بستگان درجه یک آنها، همسران و فرزندان و بستگان درجه یک ایرناییهای بازنشسته هم ایرنایی هستند. نگاه من این است که همه اینها، خانواده بزرگ ایرنا را شکل میدهند.
وقتی میگویم نیروی انسانی و توجه جامع به نیازهای سازمان و نیازهای نیروی انسانی آن، نگاهم به پیشکسوتان و بازنشستگان هم هست. دست آنها را میبوسم و به آنها ادای احترام میکنم. برای شادی روح کسانی هم که به رحمت خدا رفته و از زمین خاکی ما جدا شدهاند، دعا میکنیم و از درگاه خداوند متعال میخواهیم خانوادههای آنها و باقیماندگانشان مشمول صبر و اجر الهی باشند.
ما قدم بازنشستگان و پیشکسوتانی که زنده هستند را بر تخم چشمان خود میگذاریم و آنها را عزیز میداریم. به همکارانم گفتهام و در حکم انتصاب معاون پشتیبانی صراحتا این را نوشتهام که خانواده ایرنا شامل پیشکسوتان هم هست. درست است که محدودیتهای بودجهای داریم، درست است که محدودیتهای قوانین و مقررات هست اما در چارچوبه مقررات و قوانین، بارها و بارها به مدیرانم تکرار کردهام، نگاه مدیریتی من این است که قوانین و مقررات باید با نگاه تفسیر موسع و گسترده قرائت شود تا حق الناس بر گردن ما باقی نماند. این هم شامل شاغلان است و هم بازنشستگان. امیدوارم با تحولاتی که در مجموعه ایرنا اتفاق میافتد، بیش از پیش بتوانیم خدمتگزار همکاران شاغل و بازنشسته و خانوادههای آنها باشیم و زمانی این کار و این سنت به یک واقعیت تبدیل شود.
در همین زمینه، امیدوارم در مناسبت بزرگی همچون نوروز، جشن سالانه شاغلان و خانوادههایشان را داشته باشیم. یک برنامه سالانه برای گردهمایی همکاران بازنشسته و پیشکسوت را هم تعهد کردهام و از ماههای نخست با کانون بازنشستگان - که در همان هفتههای نخستین کارم با هیات مدیره آن دیدار داشتم-، متعهد شدیم سالی حداقل یک بار تجمع همکاران پیشکسوت و خانوادههایشان را به عنوان سازمان خبرگزاری پوشش دهیم و برخی رفاهیات حداقلی را که قوانین و مقررات و بودجه سازمان اجازه میدهد، در خدمت همکاران پیشکسوتمان باشیم.
دوباره تکرار میکنم، دست همه عزیزانی که در ایرنا بودند و هستند، را میبوسم. برای من خدمت در ایرنا، تعین و تشخصی بهمعنای صندلی یا جذابیت پستی ندارد. خداوند به من این مهلت و این فرصت را داده است که در عالیترین مسئولیتهای حاکمیتی در وزارتخانه مهمی مانند وزارت امور خارجه، مسئولیت و مدیریت داشته باشم. در دوربین بودم، خبرنگاران دنبالم بودند و هنوز هم هستند تا با من مصاحبه کنند.
یکی از دلنگرانیهایم همیشه این بوده که با خبرنگاران دوست هستم اما گاهی تلفنهایشان را جواب نمیدهم و این کار، ممکن است موجب دلخوری آنها شود. از طرفی، اگر جواب دهم در معذوریت میافتم و حتما باید گفتوگو کنم. بنا بر این، با اینگونه تماس ها مشکل دارم و به دلایل مختلفی نمیخواهم پیدرپی مصاحبه کنم.
برای من، ایرنا دوربین نیست. جذبه صندلی هم خداوند شاهد است برای من ندارد اما این را به تمام همکاران گفتهام و در اینجا هم میگویم، خود را یک ایرنایی تمام عیار می دانم. من یکم مهر که وارد ایرنا شدم، با این که یک روز تا آن زمان بطور رسمی در ایرنا نبودم، اما از یکم مهر خودم را یک ایرنایی تمام عیار میدانم، گویی سی یا چهل سال است در ایرنا فرصت خدمت داشتهام. نگاه من به همکارانم در ایرنا این است.
بازنشستگان و پیشکسوتان باید برتخم چشمان ما شاغلان قرار گیرند. احترام آنها وظیفه ماست. ورود و خروج آنها به سازمان دچار مشکل بود. در همان هفتههای اول گفتم خط قرمز من است اگر یک بازنشسته و پیشکسوت به سازمان بیاید و مورد بیاحترامی و بیتوجهی قرار گیرد. با اینکه چهار ماه و نیم است که در این سازمان هستم، حتی یک جابجایی به معنای عزل یا برکناری نداشته ام. بله، تغییراتی در مسئولیت ها بوده است اما مساله انسانی نیروها و اینکه کسی از این تغییرات، صدمه نبیند و ضربه به شخصیت و تاریخش وارد نشود، برایم اولویت بوده و اهمیت داشته است. با صدای بلند هم اعلام کرده ام بیاحترامی به پیشکسوتان و بازنشستگان را خط قرمز قطعی خودم تلقی میکنم و به عنوان یک استثنا بر قاعده اخلاقی من که دنبال برکناریها نیستم، گفته ام اگر مدیری چنین کاری کند، مشمول عزل خواهد شد.
به شدت معتقدم احترام شخصیت افراد و تاریخ و سوابق و خدمات همه افراد باید محفوظ بماند. بنابراین، احترام در دستور یک ما خواهد بود. به دوستان و مدیران سازمان گفتهام اگر بودجه نداریم، آیا انسانیت هم نداریم؟! آدمیت هم نداریم؟! برخورد خوب هم بلد نیستیم؟! اینها که دیگر در ذات انسان است. این را نشان دهیم. بازنشسته باید احساس کند که در سازمان، در نگاه مدیریت سازمان و همکاران شاغل سازمان دیده میشود و به او احترام گذاشته میشود. آن همکاری که به ورودی سازمان میآید اما اجازه ورود پیدا نمیکند و بعد از ۳۰ تا ۴۰ سال خدمت در خبرگزاری جمهوری اسلامی مانند یک مراجعه کننده عادی با او برخورد میشود، چه حالی به او دست میدهد؟ گفتم این نوع برخورد در حکم ده بار اعدام یا تیرباران برای یک نیرو است.
بازنشستگان، آینده همه ما هستند. همه ما به سمت بازنشستگی میرویم. بنا بر این، یک اصل مدیریتی من، احترام به آنها است و به همه مدیران سازمان تاکید موکد میکنم در هر کاری که می کنید و تصمیمی که میگیرید، خودتان را جای ذینفعان مقابل بگذارید. ببینید اگر شما جای آن مخاطب بودید که از شما درخواست دارد یا نیاز و حوائج او اینک در اختیار شما قرار گرفته، چگونه باید اقدام میکرد؟ اگر دو صندلی یا دو طرف میز جابهجا میشد، چگونه برخورد میکردید؟ الآن همانگونه برخورد کنید. بنابراین، برخورد انسانی و مدیریتی درست با همه مسائل شاغلان و بازنشستگان، اولویت ما خواهد بود. تلاش برای خدمت به نیروی انسانی سازمان، چه شاغل و چه بازنشسته، وظیفه ما و مسئولیت اساسی و بنیادین ماست.
امیدواریم هر چه پیش می رویم، تفاهم، همبستگی و ارتباط وثیق میان نیروهای شاغل و بازنشسته و خانوادههای آنان با مجموعه سازمان بیشتر رخ بنماید. ما یک خانواده بزرگ هستیم. معتقدم اینها را اگر انجام دادیم، آنوقت میتوان از یک خانواده بزرگ حرف زد، آنوقت میتوان از عشق و جنون حرف زد، آنوقت میتوان از جان مایه گذاشتن حرف زد، آنوقت میتوان از تحول در عرصه خبر و بسیاری از کارهای ضروری دیگر حرف زد. بدون این مقدمات، بدون این فونداسیون و شفته ریزی، امکان تحقق هیچکدام از آن برنامهها وجود نخواهد داشت.
با تمام قوا دنبال تغییر ساختمان خبرگزاری هستیم
به عنوان آخرین سوال، در مورد تغییر ساختمان ایرنا این روزها مطالبی در میان همکاران مطرح است. از جمله میگویند شاید به میدان آرژانتین برود. آیا این موضوع صحت دارد؟
نام مکان را نبرید. میدان آرژانتین یا میدان یا خیابانی دیگر. هنوز هیچ معلوم نیست. این یک طرح معوقهای است که سالها پیش باید اجرا میشد. جالب است همینجا بگویم برادر عزیزی که همراهم هست و زحمت میکشد و با هم به این طرف و آن طرف میرویم، همین روزها که ساختمانهایی را میدیدیم، جملهای گفت که مرا عمیق به فکر فرو برد. جملهاش این بود که شما هفتمین مدیرعاملی هستید که او را میبرم تا ملک ببیند. این موضوع هم مرا به خنده انداخت و هم بهشدت به فکر واداشت چون این جمله در حقیقت، چند لایه معنا دارد. لذا میخواهم عرض کنم اینکه ملک دیده شود یا برنامه جابهجایی آن، سالها است در خبرگزاری سابقه دارد و حتی مجامع سازمان خبرگزاری به ویژه مجمع عمومی آن، در نشستهای فوق العاده یا نشستهای عادی سالانه، بارها و بارها مصوبههایی در این زمینه داشته است.
این مسئله حتی از هیات وزیران یا شوراهای فرعی و کمیسیونهای فرعی دولت، مصوبههایی در مقاطع زمانی گذشته گرفته است. بنابراین، این یک طرح قدیم و جدید است. حتی در دوره های مدیریتی گذشته، گام های اولیه ساخت مجتمعی برای خبرگزاری در زمینی متعلق به آن در تپههای عباس آباد در نظر گرفته شده که به مشکلاتی برخورده و به لحاظ مقررات شهری و برخورد شهرداریها و جاها و نهادهای دیگر، متوقف شده است. بنابراین، این یک طرح قدیم و جدید است و اولین بار نیست که بحث جابهجایی آن مطرح می شود اما به لطف خداوند امیدواریم و با همت همکاران سازمان و دریافت مجوزهایی از مجمع سازمان و نهادهای بالادستی، پیگیر هستیم تا ساختمان جدیدی برای سازمان بگیریم.
اکنون به اقتضای تصمیمهای مدیریت قبلی و برخی خرید و فروشهایی که انجام شده، دریچههای جدیدی به روی سازمان گشوده شده است و امیدواریم بتوانیم این ایده اجرا نشده و برنامهای را که سالها مدیران عامل مختلف سازمان به دنبالش بودند، به یاری خدا و به برکت تلاشهایی که شده است، در این دوره مدیریتی محقق کنیم و این جابهجایی را انجام دهیم.
همانطور که میدانید ساختمان فعلی ایرنا واقعا فرسوده است. اساسا، طراحی اولیه این ساختمان قبل از انقلاب چهار طبقه بوده و مطابق آنچه از همکاران بخشهای تخصصی شنیدم، هنگام ساخت، مجوز ۴ طبقهاش ۵ طبقه شده است. بعد از انقلاب به دلیل تعداد نیروها و نیازهایی که بوده، دو طبقه دیگر به این ۵ طبقه اضافه شده و نهایتا، ساختمان کنونی ۷ طبقه شده است. در شهری که زلزله خیز است و زلزله و خطرهای دیگر را هم داریم، استفاده از این ساختمان بسیار فرسوده، بسیار خطرناک است و نیازهای ضروری سازمان را هم دیگر پاسخ نمیدهد.
ما املاک مختلفی را در جایی که شما نام بردید و نقاط دیگری در شهر می بینیم. امیدواریم اگر مجوزها و تاییدیههایی که باید صادر شود، به سرعت صادر شود، با ورودیهای جدیدی که داریم، بهلحاظ مالی بتوانیم این آرزوی بر زمین مانده مدیران قبلی و همکاران را ترجمه عملیاتی کنیم و جابهجایی داشته باشیم.
من امیدوار هستم اما با این وضعیتی که داریم، با محافظه کاریها، با احتیاطهای مختلف، با مقررات و ضوابط مختلفی که هست، نمیتوانم بگویم قطعا و حتما بهزودی این اتفاق خواهد افتاد ولی با تمام قوا و جنگندگی تلاش میکنم و همکاران دیگر را هم بسیج کردهام که ان شاءالله این مقدمههای ضروری هر چه سریعتر فراهم شود و در بازه زمانی کوتاهی بتوانیم به سمت این جابهجایی حرکت کنیم.
در پایان مصاحبه، چنانچه نکته خاصی مد نظر جنابعالی هست، بفرمایید.
سلام و درود بر شما و همکارانی که پشت دوربینها هستند و در این برنامه و همه برنامههای دیگر زحمت می کشند. دست همه شما را میبوسم و آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و همکاران سازمان دارم. به امید روزهای بهتر و موفقیتهای بیشتر. درود بر همه ایرناییها.
ممنون از وقتی که برای این مصاحبه اختصاص دادید.
اخبار گروه فرهنگی ایرنا را اینجا بخوانید.
نظر شما